معنی فارسی preballoted

B1

عمل پر کردن پیش‌برگه قبل از روز انتخابات را توصیف می‌کند.

Describes the action of filling out a preballot prior to the election day.

example
معنی(example):

او انتخاب‌های خود را برای رأی‌گیری آینده پیش‌برگه‌ای کرد.

مثال:

She preballoted her choices for the upcoming vote.

معنی(example):

تمام اعضا پیش‌برگه‌ای را برای ابراز ترجیحات خود پر کردند.

مثال:

All members had preballoted to express their preferences.

معنی فارسی کلمه preballoted

: معنی preballoted به فارسی

عمل پر کردن پیش‌برگه قبل از روز انتخابات را توصیف می‌کند.