معنی فارسی prebestow

B1

برای اشاره به عمل اعطای چیزی به طور پیشین یا قبل از زمان معمول.

To give or confer something in advance.

example
معنی(example):

او دانش خود را به دانش‌آموزان پیش‌هدیه خواهد کرد.

مثال:

He will prebestow his knowledge to the students.

معنی(example):

سازمان برنامه دارد که سال آینده بورسیه‌ها را اعطا کند.

مثال:

The organization plans to prebestow scholarships next year.

معنی فارسی کلمه prebestow

: معنی prebestow به فارسی

برای اشاره به عمل اعطای چیزی به طور پیشین یا قبل از زمان معمول.