معنی فارسی prebeset

B1

برای اشاره به وضعیت یا مواردی که قبلاً مشخص یا تعیین شده‌اند.

To have something arranged or determined beforehand.

example
معنی(example):

قوانین قبل از شروع بازی تعیین شده بودند.

مثال:

The rules were prebeset before the game started.

معنی(example):

آنها اهداف را از قبل مشخص کرده بودند تا از سردرگمی جلوگیری کنند.

مثال:

They had the goals prebeset to avoid confusion.

معنی فارسی کلمه prebeset

: معنی prebeset به فارسی

برای اشاره به وضعیت یا مواردی که قبلاً مشخص یا تعیین شده‌اند.