معنی فارسی preceptively

B1

به طرز حساس یا آگاهانه‌ای درک یا اجرا کردن اصولی.

In a manner that shows an understanding of principles or rules.

example
معنی(example):

او به طور پریکپتیو درباره اهمیت صداقت سخن گفت.

مثال:

She spoke preceptively about the importance of honesty.

معنی(example):

آنها به طور پریکپتیو با پیروی از قوانین عمل کردند.

مثال:

They acted preceptively by following the rules.

معنی فارسی کلمه preceptively

: معنی preceptively به فارسی

به طرز حساس یا آگاهانه‌ای درک یا اجرا کردن اصولی.