معنی فارسی prechampioned
B1حالت یا شرایطی که در آن فرد قبل از وقوع یک رویداد از حمایت یا تشویق برخوردار باشد.
Feeling supported or encouraged in advance of an important event.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از دریافت تشویق از همسالانش احساس پیشتوجیه کرد.
مثال:
She felt prechampioned after receiving encouragement from her peers.
معنی(example):
احساس پیشتوجیه به او اعتماد به نفس داد تا بهتر عمل کند.
مثال:
Being prechampioned gave him the confidence to perform better.
معنی فارسی کلمه prechampioned
:
حالت یا شرایطی که در آن فرد قبل از وقوع یک رویداد از حمایت یا تشویق برخوردار باشد.