معنی فارسی precommitted
B2پیشمتعهد، به معنای داشتن تعهد از قبل نسبت به یک مسئولیت یا هدف.
Having made a prior commitment to a responsibility or goal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آنها به مهلتهای پروژه خود پیشتعهد دارند.
مثال:
They are precommitted to their project deadlines.
معنی(example):
او به یک سبک زندگی سالمتر پیشتعهد دارد.
مثال:
He is precommitted to a healthier lifestyle.
معنی فارسی کلمه precommitted
:
پیشمتعهد، به معنای داشتن تعهد از قبل نسبت به یک مسئولیت یا هدف.