معنی فارسی precommitting
B1پیشتعهد کردن، اقدام به تعهد به یک وظیفه یا برنامه قبل از انجام آن.
The act of committing in advance to a task or plan before engaging in it.
- VERB
example
معنی(example):
او به برنامه مطالعهاش در این ترم پیشتعهد میکند.
مثال:
She is precommitting to her study schedule this semester.
معنی(example):
ما به برنامههای سفر خود برای تابستان پیشتعهد میکنیم.
مثال:
We are precommitting to our travel plans for the summer.
معنی فارسی کلمه precommitting
:
پیشتعهد کردن، اقدام به تعهد به یک وظیفه یا برنامه قبل از انجام آن.