معنی فارسی precomputing
B1پیشمحاسبه فرآیند محاسبه دادهها قبل از زمان استفاده آنها است.
The act of calculating data in advance to simplify future computations.
- VERB
example
معنی(example):
پیشمحاسبه میتواند به کاهش محاسبات زمان اجرا کمک کند.
مثال:
Precomputing can help in reducing run-time calculations.
معنی(example):
مرحله پیشمحاسبه در بهینهسازی الگوریتم ضروری است.
مثال:
The precomputing phase is essential in optimizing the algorithm.
معنی فارسی کلمه precomputing
:
پیشمحاسبه فرآیند محاسبه دادهها قبل از زمان استفاده آنها است.