معنی فارسی preconcealed
B1چیزی که بهطور قبلی پنهان شده باشد.
Something that has been hidden beforehand.
- VERB
example
معنی(example):
برنامههای پنهان شده تا آخرین لحظه فاش نشدند.
مثال:
The preconcealed plans were not revealed until the last moment.
معنی(example):
او هدیه را برای همسرش پنهان کرده بود.
مثال:
He had preconcealed the gift for his wife.
معنی فارسی کلمه preconcealed
:
چیزی که بهطور قبلی پنهان شده باشد.