معنی فارسی preconceals

B1

فعل پنهان کردن چیزی.

Third-person singular form of the verb to preconceal.

example
معنی(example):

او اغلب احساساتش را برای جلوگیری از نشان دادن ضعف پنهان می‌کند.

مثال:

He often preconceals his emotions to avoid showing weakness.

معنی(example):

او به طور جانبدارانه نظرهای واقعی‌اش را در جمع پنهان می‌کند.

مثال:

She prejudicially preconceals her true opinions in public.

معنی فارسی کلمه preconceals

: معنی preconceals به فارسی

فعل پنهان کردن چیزی.