معنی فارسی preconceptual

B2

پیش‌مفهومی، مربوط به مرحله‌ای که هنوز مفاهیمی شکل نگرفته‌اند.

Relating to the time before concepts are formed or understood.

example
معنی(example):

این مطالعه بر مراحل پیش‌مفهومی توسعه تمرکز داشت.

مثال:

The study focused on preconceptual stages of development.

معنی(example):

تفکرات پیش‌مفهومی می‌توانند بر فرآیند تصمیم‌گیری تأثیر بگذارند.

مثال:

Preconceptual thoughts can influence decision-making.

معنی فارسی کلمه preconceptual

: معنی preconceptual به فارسی

پیش‌مفهومی، مربوط به مرحله‌ای که هنوز مفاهیمی شکل نگرفته‌اند.