معنی فارسی preconcernment
B1نگرانی پیشینی، نگرانی که پیش از وقوع اتفاق خاصی شکل میگیرد.
The state of being concerned about something before it happens.
- NOUN
example
معنی(example):
نگرانی پیشینی او درباره پروژه توجیهپذیر بود.
مثال:
His preconcernment regarding the project was justified.
معنی(example):
نگرانی پیشینی میتواند در ارزیابی ریسک کمک کند.
مثال:
Preconcernment can help in risk assessment.
معنی فارسی کلمه preconcernment
:
نگرانی پیشینی، نگرانی که پیش از وقوع اتفاق خاصی شکل میگیرد.