معنی فارسی preconfiguration
B1پیکربندی پیشین، تنظیمات و آمادهسازیهای انجامشده پیش از یک فرآیند یا نصب.
The process of setting up something in advance.
- NOUN
example
معنی(example):
پیکربندی پیشین نرمافزار نصب را آسانتر کرد.
مثال:
The preconfiguration of the software made installation easier.
معنی(example):
قبل از راهاندازی، تنظیمات پیکربندی پیشین را مرور کردیم.
مثال:
We reviewed the preconfiguration settings before the launch.
معنی فارسی کلمه preconfiguration
:
پیکربندی پیشین، تنظیمات و آمادهسازیهای انجامشده پیش از یک فرآیند یا نصب.