معنی فارسی preconfinedly
B1به صورت پیشمحصور، به روشی که قبل از انجام کاری محصور یا محدود شده باشد.
In a pre-confined manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
میهمانان به طور پیشمحصور وارد شدند تا نظم برقرار شود.
مثال:
The guests entered preconfinedly to ensure order.
معنی(example):
آنها به طور پیشمحصور وسایل خود را سازماندهی کردند.
مثال:
They preconfinedly organized their belongings.
معنی فارسی کلمه preconfinedly
:
به صورت پیشمحصور، به روشی که قبل از انجام کاری محصور یا محدود شده باشد.