معنی فارسی preconformity
B1پیشتطابق، حالتی است که افراد یا گروهها قبل از اینکه فرصتی برای ابراز نظرات متفاوت داشته باشند، به آمادهسازی برای انتظارات موجود میپردازند.
The state of conforming to established norms or expectations before they are explicitly stated.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشتطابق گروه باعث شد که ایدههای جدید سختپذیر شوند.
مثال:
The preconformity of the group made it difficult for new ideas to be accepted.
معنی(example):
پیشتطبیق میتواند خلاقیت و نوآوری را محدود کند.
مثال:
Preconformity can hinder creativity and innovation.
معنی فارسی کلمه preconformity
:
پیشتطابق، حالتی است که افراد یا گروهها قبل از اینکه فرصتی برای ابراز نظرات متفاوت داشته باشند، به آمادهسازی برای انتظارات موجود میپردازند.