معنی فارسی preconfound
B1پیشگیج کردن، به معنای گیج کردن یا سردرگم کردن افراد قبل از آنکه متوجه وضعیت شوند، است.
To confuse or bewilder someone before they realize the situation.
- VERB
example
معنی(example):
توانایی او در پیشگیج کردن تماشاگران در طول ارائه تحسینبرانگیز بود.
مثال:
His ability to preconfound the audience was impressive during the presentation.
معنی(example):
حقه جادوگر به نظر میرسید که همه را در اتاق پیشگیج کرده است.
مثال:
The magician's trick seemed to preconfound everyone in the room.
معنی فارسی کلمه preconfound
:
پیشگیج کردن، به معنای گیج کردن یا سردرگم کردن افراد قبل از آنکه متوجه وضعیت شوند، است.