معنی فارسی preconsumed
B1چیزی که پیش از زمان استفادهی اصلی مصرف شده است.
Processed or consumed beforehand.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دادههای پیشخور شده برای بازبینی در دسترس بود.
مثال:
The preconsumed data was available for review.
معنی(example):
تمام محصولات پیشخور شده باید به درستی ذخیره شوند.
مثال:
All preconsumed products must be stored properly.
معنی فارسی کلمه preconsumed
:
چیزی که پیش از زمان استفادهی اصلی مصرف شده است.