معنی فارسی precontrolled

B1

متغیرهایی که به طور پیشین تحت کنترل قرار گرفته‌اند.

Something that has been controlled in advance.

example
معنی(example):

از قبل کنترل شده بود تا نتایج دقیقی به دست آید.

مثال:

The experiment was precontrolled to ensure accurate results.

معنی(example):

آنها از متغیرهای کنترل‌شده پیشین برای محدود کردن خطاها استفاده کردند.

مثال:

They used precontrolled variables to limit errors.

معنی فارسی کلمه precontrolled

: معنی precontrolled به فارسی

متغیرهایی که به طور پیشین تحت کنترل قرار گرفته‌اند.