معنی فارسی precorrectly
B1پیش انجام دادن یک کار به گونهای که از اشتباهات جلوگیری شود.
To perform a task correctly in advance to prevent errors.
- OTHER
example
معنی(example):
او وظیفه را به درستی پیش انجام داد تا از اشتباهات جلوگیری کند.
مثال:
He handled the task precorrectly to avoid mistakes.
معنی(example):
نرمافزار به گونهای طراحی شده بود که تحت شرایط مختلف به درستی پیش عمل کند.
مثال:
The software was designed to function precorrectly under various conditions.
معنی فارسی کلمه precorrectly
:
پیش انجام دادن یک کار به گونهای که از اشتباهات جلوگیری شود.