معنی فارسی precorrespondence
B2مکاتبهای که قبل از وقوع یک رویداد یا عمل انجام میشود.
Correspondence that occurs prior to an event or action.
- NOUN
example
معنی(example):
مکاتبات پیشین در طول پروژه به ما زمان ارائه کرد.
مثال:
The precorrespondence saved us time during the project.
معنی(example):
مکاتبات پیشین مؤثر میتواند به همکاری بهتر منجر شود.
مثال:
Effective precorrespondence can lead to better collaboration.
معنی فارسی کلمه precorrespondence
:
مکاتبهای که قبل از وقوع یک رویداد یا عمل انجام میشود.