معنی فارسی prediagnostic
B1آزمایشی که قبل از تشخیص نهایی انجام میشود تا مشکلات احتمالی را شناسایی کند.
A test conducted before a definitive diagnosis to identify potential health problems.
- NOUN
example
معنی(example):
آزمایش پیشتشخیصی به شناسایی مشکلات بهداشتی بالقوه در اوایل کمک میکند.
مثال:
A prediagnostic test helps to identify potential health issues early.
معنی(example):
پزشک قبل از عمل جراحی، تصویربرداری پیشتشخیصی را تجویز کرد.
مثال:
The doctor ordered a prediagnostic scan before the surgery.
معنی فارسی کلمه prediagnostic
:
آزمایشی که قبل از تشخیص نهایی انجام میشود تا مشکلات احتمالی را شناسایی کند.