معنی فارسی predialist
B1فهرستی که شامل عناصر یا موارد لازم قبل از شروع یک فرآیند است.
A list that includes necessary items or elements to be addressed prior to a process.
- NOUN
example
معنی(example):
فهرست پیشتشخیص شامل تمام اجزای ضروری برای پروژه است.
مثال:
The predialist includes all the necessary components for the project.
معنی(example):
ما فهرست پیشتشخیص را بررسی کردیم تا مطمئن شویم چیزی از قلم نیفتاده است.
مثال:
We reviewed the predialist to ensure nothing was missed.
معنی فارسی کلمه predialist
:
فهرستی که شامل عناصر یا موارد لازم قبل از شروع یک فرآیند است.