معنی فارسی predictive
B1پیش بینی کننده به معنی که قادر به پیش بینی وقوع رخدادها یا نتایج باشد.
Relating to the ability to predict something.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Useful in predicting.
مثال:
The amount of rain in April is predictive of the number of mosquitoes in May.
معنی(adjective):
Describing a predictor.
معنی(adjective):
Expressing the expected accuracy of a statistical measure or of a diagnostic test.
example
معنی(example):
مدل پیش بینی، نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان داد.
مثال:
The predictive model showed promising results.
معنی(example):
تحلیل‌های پیش بینی به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا رفتار مصرف کننده را درک کنند.
مثال:
Predictive analytics help businesses understand consumer behavior.
معنی فارسی کلمه predictive
:
پیش بینی کننده به معنی که قادر به پیش بینی وقوع رخدادها یا نتایج باشد.
