معنی فارسی predisciplining
B1فرایند فراهم کردن انضباط و تمرینهای انضباطی قبل از آموزش رسمی.
The act of preparing or instilling discipline before engaging in formal learning.
- OTHER
example
معنی(example):
پیشانضباطی برای ایجاد محیطهای یادگیری مؤثر ضروری است.
مثال:
Predisciplining is essential for effective learning environments.
معنی(example):
معلمان در ابتدای سال بر پیشانضباط دانشآموزان تمرکز میکنند.
مثال:
Teachers focus on predisciplining students at the beginning of the year.
معنی فارسی کلمه predisciplining
:
فرایند فراهم کردن انضباط و تمرینهای انضباطی قبل از آموزش رسمی.