معنی فارسی prediscourage

B1

پیشاپیش منصرف کردن، به معنای جلوگیری از وقوع یک عمل یا احساس پیش از آن که به وقوع بپیوندد.

To discourage someone from doing something before it happens.

example
معنی(example):

او سعی کرد او را از پذیرش شغل پرخطر پیشاپیش منصرف کند.

مثال:

She tried to prediscourage him from taking the risky job.

معنی(example):

معلم می‌خواهد رفتارهای منفی را در کلاس پیشاپیش منصرف کند.

مثال:

The teacher wants to prediscourage negative behavior in class.

معنی فارسی کلمه prediscourage

: معنی prediscourage به فارسی

پیشاپیش منصرف کردن، به معنای جلوگیری از وقوع یک عمل یا احساس پیش از آن که به وقوع بپیوندد.