معنی فارسی prediscouragement
B1پیشاپیش منصرف کردن، حالتی که در آن فرد به دلایلی از ادامه کاری discouraged میشود.
The act of discouraging someone before they even start.
- NOUN
example
معنی(example):
کلمات او پر از پیشاپیش منصرف کردن برای دانشآموز جدید بود.
مثال:
Her words were filled with prediscouragement for the new student.
معنی(example):
پیشاپیش منصرف کردن میتواند انگیزه یک فرد برای تلاش را متوقف کند.
مثال:
Prediscouragement can hinder a person's motivation to try.
معنی فارسی کلمه prediscouragement
:
پیشاپیش منصرف کردن، حالتی که در آن فرد به دلایلی از ادامه کاری discouraged میشود.