معنی فارسی prediscouraging

B1

پیشاپیش منصرف کردن، اقدامات یا گفتاری که منجر به عدم اعتماد به نفس می‌شود.

Discouraging actions or comments made before a task begins.

example
معنی(example):

اظهارات پیشاپیش منصرف کننده او را احساس نالایق کرد.

مثال:

The prediscouraging remarks made her feel unworthy.

معنی(example):

عملیات پیشاپیش منصرف کننده می‌تواند تأثیر ماندگاری بر اعتماد به نفس داشته باشد.

مثال:

Prediscouraging actions can have a lasting impact on self-esteem.

معنی فارسی کلمه prediscouraging

: معنی prediscouraging به فارسی

پیشاپیش منصرف کردن، اقدامات یا گفتاری که منجر به عدم اعتماد به نفس می‌شود.