معنی فارسی predisputation
B1عمل یا حالت مناقشه یا تنازع قبل از وقوع یک موضوع یا بحث.
The act or state of contending or disputing before a particular situation or discussion.
- NOUN
example
معنی(example):
مناقشه پیشینی میان محققان به درک عمیق‌تری از موضوع منجر شد.
مثال:
The predisputation among scholars led to a deeper understanding of the topic.
معنی(example):
مناقشه پیشینی او تحقیقات بیشتری در تاریخ آن منطقه را برانگیخت.
مثال:
Her predisputation prompted further research into the area's history.
معنی فارسی کلمه predisputation
:
عمل یا حالت مناقشه یا تنازع قبل از وقوع یک موضوع یا بحث.
