معنی فارسی preemptory
B1پیشگیرنده به صفت یا حالت اجباری اشاره دارد که نمیتوان بر آن مذاکره کرد.
Describing a manner that is assertive and does not allow for refusal or argument.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لحن پیشگیرنده او هیچ جایی برای بحث باقی نگذاشت.
مثال:
His preemptory tone left no room for discussion.
معنی(example):
قاضی یک دستور پیشگیرنده صادر کرد تا اقدامها را فوراً متوقف کند.
مثال:
The judge issued a preemptory order to stop the actions immediately.
معنی فارسی کلمه preemptory
:
پیشگیرنده به صفت یا حالت اجباری اشاره دارد که نمیتوان بر آن مذاکره کرد.