معنی فارسی preenlightener

B1

افرادی که پیش از وقوع یک رویداد اطلاعات لازم را فراهم می‌کنند.

A person who provides information or enlightenment beforehand.

example
معنی(example):

آموزش‌دهنده پیشین نکات مفیدی برای شرکت‌کنندگان کارگاه ارائه داد.

مثال:

The preenlightener provided useful tips for the workshop attendees.

معنی(example):

او به عنوان آموزش‌دهنده پیشین برای رویداد جامعه عمل کرد.

مثال:

She acted as a preenlightener for the community event.

معنی فارسی کلمه preenlightener

: معنی preenlightener به فارسی

افرادی که پیش از وقوع یک رویداد اطلاعات لازم را فراهم می‌کنند.