معنی فارسی preenlighten
B1پیش از اطلاع رسانی یا آشنا کردن، به معنی دادن اطلاعات قبل از اتفاقی.
To inform or enlighten someone beforehand.
- VERB
example
معنی(example):
راهنما به گردشگران درباره تاریخ مکان پیش اطلاع خواهد داد.
مثال:
The guide will preenlighten the tourists about the history of the site.
معنی(example):
ما باید قبل از شروع فیلم به تماشاگران پیش آموزش دهیم.
مثال:
We need to preenlighten the audience before the film starts.
معنی فارسی کلمه preenlighten
:
پیش از اطلاع رسانی یا آشنا کردن، به معنی دادن اطلاعات قبل از اتفاقی.