معنی فارسی preestimated
B1پیشبینی شده، برآوردی که از قبل انجام شده است.
Estimated in advance.
- OTHER
example
معنی(example):
هزینهها قبل از شروع پروژه پیشبینی شدند.
مثال:
The costs were preestimated before the project began.
معنی(example):
او زمان لازم برای تمام کردن گزارش را پیشبینی کرد.
مثال:
She preestimated the time it would take to finish the report.
معنی فارسی کلمه preestimated
:
پیشبینی شده، برآوردی که از قبل انجام شده است.