معنی فارسی prefabricate
B2ساختن اجزای یک ساختمان یا محصول در کارخانه قبل از نصب آنها.
To manufacture parts of a structure in advance for easier assembly.
- verb
verb
معنی(verb):
To manufacture (a building, etc.) in standard components that can be fitted together on site.
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند اجزای ساختمان را پیش‌ساخته کنند تا سرعت مونتاژ را افزایش دهند.
مثال:
They decided to prefabricate the building components for quicker assembly.
معنی(example):
تیم اجزاء پروژه را خارج از سایت پیش‌ساخته خواهد کرد.
مثال:
The team will prefabricate parts of the project off-site.
معنی فارسی کلمه prefabricate
:
ساختن اجزای یک ساختمان یا محصول در کارخانه قبل از نصب آنها.
