معنی فارسی preffrozen
B1غذا یا مواد غذایی که قبل از مصرف یخ زده شده اند.
Food or items that have been frozen ahead of use.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
موارد هیخ زده شده قبلی آسان برای آماده کردن هستند.
مثال:
The preffrozen items are easy to prepare.
معنی(example):
من در زمان شلوغی غذاهای آماده یخ زده را ترجیح می دهم.
مثال:
I prefer preffrozen meals when I'm busy.
معنی فارسی کلمه preffrozen
:
غذا یا مواد غذایی که قبل از مصرف یخ زده شده اند.