معنی فارسی prefiction
B1پیش بینی یا پیش گویی درباره چیزی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.
The act of predicting or foretelling what is to come.
- NOUN
example
معنی(example):
پیش بینی وقایع در داستان جذاب است.
مثال:
The prefiction of events in the story is intriguing.
معنی(example):
در علم، پیش بینی ها می توانند به ما کمک کنند تا برای سناریوهای آینده آماده شویم.
مثال:
In science, prefictions can help us prepare for future scenarios.
معنی فارسی کلمه prefiction
:
پیش بینی یا پیش گویی درباره چیزی که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.