معنی فارسی prefixally
B2به صورت پیشوندی، به نحوه استفاده یا ارتباط با پیشوندها اشاره دارد.
In a manner related to prefixes.
- ADVERB
example
معنی(example):
او مفهوم را به صورت پیشوندی در طول سخنرانی توضیح داد.
مثال:
She explained the concept prefixally during the lecture.
معنی(example):
اصطلاحات به صورت پیشوندی به ریشههای خود مرتبط بودند.
مثال:
The terms were prefixally connected to their roots.
معنی فارسی کلمه prefixally
:
به صورت پیشوندی، به نحوه استفاده یا ارتباط با پیشوندها اشاره دارد.