معنی فارسی prefixedly

B1

به صورت پیشوندی، به شیوه‌ای اشاره دارد که به پیشوندها ارتباط دارد.

In a manner that is related to or characterized by prefixes.

example
معنی(example):

او به صورت پیشوندی صحبت کرد و بر اهمیت پیشوندها تأکید کرد.

مثال:

He spoke prefixedly, emphasizing the importance of prefixes.

معنی(example):

سخنرانی به صورت پیشوندی درباره اصطلاحات بحث کرد.

مثال:

The lecture discussed the terms prefixedly.

معنی فارسی کلمه prefixedly

: معنی prefixedly به فارسی

به صورت پیشوندی، به شیوه‌ای اشاره دارد که به پیشوندها ارتباط دارد.