معنی فارسی prefrighten

B1

ترساندن پیشین به طوری که قبل از وقوع یک واقعه‌ای شخصی ترسیده شود.

To frighten someone in advance or beforehand.

example
معنی(example):

صدای ناگهانی او را ترساند.

مثال:

The sudden noise prefrightened him.

معنی(example):

من قصد نداشتم با داستانم بچه‌ها را بترسانم.

مثال:

I didn't mean to prefrighten the children with my story.

معنی فارسی کلمه prefrighten

: معنی prefrighten به فارسی

ترساندن پیشین به طوری که قبل از وقوع یک واقعه‌ای شخصی ترسیده شود.