معنی فارسی prefroze

B1

یخ‌زدگی اولیه یا از پیش یخ زده به حالتی که قبل از استفاده یا تغییر دما ایجاد شده است.

Having frozen beforehand or prior to a particular event.

example
معنی(example):

آب در سرما به طور اولیه منجمد شد.

مثال:

The water prefroze overnight in the cold.

معنی(example):

گوشت قبل از پخت به طور اولیه منجمد شده بود.

مثال:

The meat had prefroze before we cooked it.

معنی فارسی کلمه prefroze

: معنی prefroze به فارسی

یخ‌زدگی اولیه یا از پیش یخ زده به حالتی که قبل از استفاده یا تغییر دما ایجاد شده است.