معنی فارسی pregrievance
B1شکایتی که پیش از وقوع یک وضعیت نامطلوب یا شکایت رسمی ابراز میشود.
A complaint made in anticipation of issues arising, to address concerns proactively.
- NOUN
example
معنی(example):
او قبل از شکایت رسمی، یک پیشگله ثبت کرد.
مثال:
He filed a pregrievance before the official complaint.
معنی(example):
بیان یک پیشگله میتواند به حل مسائل در مراحل اولیه کمک کند.
مثال:
Expressing a pregrievance can help resolve issues early.
معنی فارسی کلمه pregrievance
:
شکایتی که پیش از وقوع یک وضعیت نامطلوب یا شکایت رسمی ابراز میشود.