معنی فارسی preimposition

B1

پیش‌قرار، واژه‌ای که پیش از موضوع اصلی جمله قرار می‌گیرد و می‌تواند ساختار و معنی جمله را تحت تأثیر قرار دهد.

A term that refers to a grammatical element positioned before the main subject or component.

example
معنی(example):

در گرامر، یک پیش‌قرار قبل از موضوع اصلی استفاده می‌شود.

مثال:

In grammar, a preimposition is used before the main subject.

معنی(example):

مفهوم پیش‌قرار می‌تواند معنی یک جمله را تغییر دهد.

مثال:

The concept of preimposition can alter the meaning of a sentence.

معنی فارسی کلمه preimposition

: معنی preimposition به فارسی

پیش‌قرار، واژه‌ای که پیش از موضوع اصلی جمله قرار می‌گیرد و می‌تواند ساختار و معنی جمله را تحت تأثیر قرار دهد.