معنی فارسی preindispose
B1مستعد کردن؛ ایجاد زمینه برای یک حالت یا شرایط خاص.
To make someone or something more likely to suffer from a specific condition.
- VERB
example
معنی(example):
عوامل خاصی می‌تواند افراد را به شرایط بهداشتی خاصی مستعد کند.
مثال:
Certain factors can preindispose individuals to specific health conditions.
معنی(example):
کمبود ورزش می‌تواند فردی را به چاقی مستعد کند.
مثال:
A lack of exercise can preindispose someone to obesity.
معنی فارسی کلمه preindispose
:
مستعد کردن؛ ایجاد زمینه برای یک حالت یا شرایط خاص.
