معنی فارسی preinfliction

B1

پیش‌تحمیل، اشاره به فرآیند تحمیل شرایط یا جریمه‌ها پیش از اجرا.

The act of imposing conditions or penalties before implementation.

example
معنی(example):

پیش‌تحمیل جریمه‌ها برای اطمینان از رعایت الزامات ضروری بود.

مثال:

The preinfliction of penalties was necessary to ensure compliance.

معنی(example):

بحث درباره پیش‌تحمیل قوانینی می‌تواند از سردرگمی جلوگیری کند.

مثال:

Discussing the preinfliction of rules can prevent confusion.

معنی فارسی کلمه preinfliction

: معنی preinfliction به فارسی

پیش‌تحمیل، اشاره به فرآیند تحمیل شرایط یا جریمه‌ها پیش از اجرا.