معنی فارسی preinfluence
B1پیشنفوذ، به معنای تأثیرگذاری قبل از آنکه فرد یا موضوع مستقیم در شبهه یا تصمیم گیری قرار گیرد.
To exert influence before an action or decision is made.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشنفوذ میتواند تصمیمات یک شخص را سالها قبل از اینکه متوجه شوند، شکل دهد.
مثال:
Preinfluence can shape a person's decisions long before they realize it.
معنی(example):
نفوذ پیشین مربی بر بازیکنانش در طول بازی مشهود بود.
مثال:
The coach's preinfluence on his players was evident during the game.
معنی فارسی کلمه preinfluence
:
پیشنفوذ، به معنای تأثیرگذاری قبل از آنکه فرد یا موضوع مستقیم در شبهه یا تصمیم گیری قرار گیرد.