معنی فارسی preluder
B1شخص یا چیزی که مقدمات یک رویداد یا عمل را فراهم میکند.
A person or thing that comes before something else, preparing for it.
- OTHER
example
معنی(example):
پیشگام زمینه را برای رویداد اصلی آماده کرد.
مثال:
The preluder set the stage for the main event.
معنی(example):
او در نمایش به عنوان پیشگام عمل کرد.
مثال:
He acted as a preluder in the performance.
معنی فارسی کلمه preluder
:
شخص یا چیزی که مقدمات یک رویداد یا عمل را فراهم میکند.