معنی فارسی preludial

B1

مربوط به یک مقدمه یا آغاز، به ویژه در موسیقی.

Relating to or denoting a prelude, particularly in music.

example
معنی(example):

قسمت پیش‌لودی این قطعه بسیار ملودیک بود.

مثال:

The preludial section of the piece was very melodic.

معنی(example):

او یک تم پیش‌لودی قبل از ملودی اصلی نواخت.

مثال:

She played a preludial theme before the main melody.

معنی فارسی کلمه preludial

: معنی preludial به فارسی

مربوط به یک مقدمه یا آغاز، به ویژه در موسیقی.