معنی فارسی premachine

B1

مرحله یا وضعیت پیش از به کارگیری ماشین.

The state or phase that occurs before machines are utilized.

example
معنی(example):

مرحله پیش‌ماشینی برای فرایند تولید بسیار حیاتی است.

مثال:

The premachine phase is crucial for the manufacturing process.

معنی(example):

مهندسان طرح‌های پیش‌ماشینی را برای کارایی بررسی می‌کنند.

مثال:

Engineers study the premachine designs for efficiency.

معنی فارسی کلمه premachine

: معنی premachine به فارسی

مرحله یا وضعیت پیش از به کارگیری ماشین.