معنی فارسی premeditatedly

B1

عمل کردن به طور از پیش تعیین شده و با برنامه‌ریزی قبلی.

Acting in a deliberate and planned manner, often with specific goals in mind.

example
معنی(example):

او به‌طور عمدی عمل کرد تا اطمینان حاصل شود که پروژه موفق است.

مثال:

She acted premeditatedly to ensure the project was successful.

معنی(example):

طرح به‌طور عمدی تهیه شده بود و تمام نتایج احتمالی را در نظر گرفته بود.

مثال:

The plan was crafted premeditatedly, considering all potential outcomes.

معنی فارسی کلمه premeditatedly

: معنی premeditatedly به فارسی

عمل کردن به طور از پیش تعیین شده و با برنامه‌ریزی قبلی.