معنی فارسی premeditatingly
B1از روی فکر و برنامهریزی قبلی، به صورت عمدی و از پیش تعیین شده.
In a manner that is planned or thought out beforehand.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور عمدی وقتی که برای جشن سورپرایز برنامهریزی کرد، عمل کرد.
مثال:
He acted premeditatingly when he planned the surprise party.
معنی(example):
او به طور عمدی سخنرانیاش را از قبل آماده کرد.
مثال:
She premeditatingly prepared her speech in advance.
معنی فارسی کلمه premeditatingly
:
از روی فکر و برنامهریزی قبلی، به صورت عمدی و از پیش تعیین شده.