معنی فارسی premieress

B1

زنی که مقام نخست‌وزیری را دارد.

A female premier or leader.

example
معنی(example):

نخست‌وزیر زن سخنرانی خود را با اعتماد به نفس ارائه داد.

مثال:

The premieress delivered her speech with confidence.

معنی(example):

به عنوان نخست‌وزیر زن، او تأثیر زیادی بر سیاست‌ها داشت.

مثال:

As a premieress, she had a significant influence on policies.

معنی فارسی کلمه premieress

: معنی premieress به فارسی

زنی که مقام نخست‌وزیری را دارد.